بنام آفریننده عشق ...
در سفری بودیم و در راه یکی از دوستان از کار زشتی که انجــــام داده بود
تعریف میکرد و بقیه میخندیدند . کـارش زشت اما خنـــده دار بود . من بدون
اینکه بفهمه موبایلم را در آوردم و از سیر تا پیاز قضیه را فیلمبرداری کردم
وقتی از سفر برگشتیم فیلم را آوردم و به اون شخصی که تعریف میکرد
نشون دادم . جا خورد و رنگش پرید .
بهش گفتم اگــــه این فیلم را به رئیس اداره ات نشون بدم چه کــار می کنی؟
گفت خیلی خجالت میکشم.
گفتم اگه به مدیر کل اداره ات نشون بدم چی؟
اگه به فرماندار و استاندار و رئیس جمهور و .... نشون بدم چی؟
جوابش مشخص بود: از شـــرم آب میشم و شــاید از کــار هم برکنار شوم.
گفتم اگه بذارمش روی اینترنت همه ببینند چی؟
بعد گفتم میدونی خـــدا از تمــام اعمــــال شب و روز ما فیلمبرداری میکنه؟
میدونی اون روز که تعریف میکردی خدا شاهد قضیه بود؟
چرا از رئیس و مدیر و دیگر روسا و افکار عمومی خجالت میکشی امـا از
خداوند بزرگ خجالت نمیکشی؟
گفت آخه خدا مهربونه ! می بخشه ...
گفتم عذرت عذر بدتر از گناه است . تو داری از محبت و مهربــانی خدایت
سوء استفاده می کنی !!
خدا گناه غیبت و کردار زشت در برابر یک نفر دیـگه را چطور می بخشه؟
این بقول معروف حق الناسه ...
خلاصه کمی قـــانع شد و کمی توجیه کرد و خـــدا کنه دیگه انجـــام نده ...
راستی چرا ما اینجوری هستیم؟ اگــــر بدانیم یه نـــاظر زمیــنی داریم حتی
اگر اون ناظر یه بچه باشه شرم میکنیم اما از ناظر همیشگی شــرم نداریم .
و نکته مهمتر اینکه ادعـــا داریم خــــدای بزرگی که ناظر ماست ، دوست
مــــا است . دوستش داریم و دوستمون داره . در دوست داشتن خــــدا بنده
را حرفی نیست امــا مـــا که ادعــــای دوستی می کنیم چــرا هیچ نشانی از
دوست در ما نیست؟ چرا اگر کسی ما را بنگرد به یاد او نمی افتد؟
چرا ازلطافت خدایی در وجودمان اثری نیست؟
مگه از روح خودش در ما ندمید؟
اون روح خدایی را چه کردیم ؟